آبنبات تلخ

فصل دوم
Part:۵۹
میونگ : کارم تمومه بریم هوی هرزه به کسی چیزی نمیگی
لارا : ب.....با.......شه .....نمیگم
میونگ ؛ آفرین
لارا : لباسمو پوشیدمو رفتم دیدم تهیونگ عصبی به ماشین تکیه داده
ته ؛ کدوم گوری بودی
لارا : کار داشتم
ته ؛ دیونم نکن بگو کجا بودی
لارا : ولم کنننن
ته : باشه بابا
‌ویو خونه
سوبین : اومدین رفتم لارا رو بغل کردم
لارا : آخ
سوببن ؛ چی شده
لارا : شوخیییییی
هانی :بیایین ناهار
لارا : من گشنم نیست
هانی: وا باشه
سوبین ؛ حالش خوب نی
کوک : ولش کنین لابد خستس
لارا : رفتم اتاق زخمم خیلی درد میکرد رفتم حموم زخمم میسوخت از درد لبمو گاز گرفتم تا جیغ نکشم لباسامو پوشیدم تکالیفمو انجام دادم خوابیدم
هانی ؛ من میرم لارا رو صدا کنم
وارد اتاق شدم صداش کردم
هانی ؛ لارا لارا بلند شو
لارا : فوری بلند شدم
لارا : بلههههه
هانی : بیا پایین شام
لارا : باش صورتمو شستمو رفتم پایین سلام کردمو سر میز نشستم
سوبین : داداش ته کو
کوک : طبق معمول
هانی: عاوووو
لارا : من سیر شدم
کوک ؛ چیزی نخوردی که
لارا : گشنم نبود
سوببن ؛ چیزی نخوردی
لارا : آجوماااااا
آجوما : بله
لارا : یکم غذا تو سینی می‌ریزی برای تهیونگ ببرم؟
آجوما : دعوات میکنه
لارا : اشکالی نداره
آجوما : باشه یه سینی غذا ریختمو دادم به لارا
لارا : ممنون از آشپز خونه زدم بیرون
سوببن : برا تهیونگه؟
لارا : عاره
کوک : فاتحت خوندس
هانی : اوهوم
لارا : مهم نیستتتتت
دیدگاه ها (۰)

فصل دوم Part:60لارا : رفتم سمت اتاق تهیونگ در زدم ته : داشتم...

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ فصل دوم Part:57

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط